معنی

دشنه، خنجر، قداره، قمه، کتاره، آدرم، آدرمه، با خنجر زدن، نشان خنجر (الف: در فهرست ها جلوی نام شخص متوفی قرار می دهند، ب: در دادن دومین ارجاع در کتاب ها و غیره این نشان به کار می رود و به آن obelisk هم می گویند)، با نشان خنجر مشخص کردن، کارد، خنجرنشان کردن
[کامپیوتر] خنجر به معنای کاراکتر این نشانه گاهی برای علامت زدن پاورقی به کار می رود .
[نساجی] زبانه - زبانه زامخ ( در ماشین بافندگی )

دیکشنری

خنجر

ترجمه آنلاین

خنجر

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.