راهنمایی، سبقت، رهبری، تقدم، سر پوش، مدرک، هدایت، راه آب، سرب، شاقول گلوله، پیش افت، سرب دار، رنگ سربی، بردن، سوق دادن، رهبری کردن، سرب پوش کردن، با سرب اندودن، بران داشتن، راهنمایی کردن، هد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یورش، تعرض، حمله، مهاجم، متجاوز، زشت، کریه، اهنانت اور، رنجاننده سایر معانی: وابسته به یا برای حمله، تهاجمی، تعرضی، تهاجم آمیز، آفندی، تازشی، زننده، نا مطبوع، ناخوشایند، بد، تنفر انگیز، بیزا ...
تیغ صورت تراشی، با تیغ تراشیدن سایر معانی: تیغ (ریش تراشی)
خشک، سخت، سخت گیر، شاق، شدید، عنیف سایر معانی: ستهم، دشوار، مشکل، جانفرسا، سور، جدی، عبوس، تندخو، ساده، بی آذین، بی زیب، طاقت فرسا [فوتبال] طاقت فرسا
چاک، بی امان، تخفیف زیاد، با روح، سرحال، شدید سایر معانی: (عامیانه) عظیم، شگرف، بزرگ، ستهم، پرخشونت، پرشور، پراشتیاق، پرحرارت، جذاب، خوش قیافه، بریدن، شکافتگی، عظیم [نساجی] آهار زنی ...
تند، ترش، مثل غوره، ترش بودن، مزه اسید داشتن، ترش شدن سایر معانی: ترشیده، بد خلق، بد عنق، دمغ، زود خشم، کم حوصله، کج خلق، ترشخو، کمتر یا بدتر از حد معمول، پس رفته، (صدا یا موسیقی) ناهنجار، ن ...
زن هرزه، تارت، نان شیرینی مربایی، مزه غوره، ترش مزه، تند، ترش، زننده سایر معانی: اسیدی، دبش، (معنی و غیره) تند، شدید، شیرینی مربایی، کیک میوه دار، (عامیانه)، فاحشه، جنده، روسپی، زن بی عفت، ( ...
طفره رو، مکتب گریز، شاگرد یا ادم طفره رو، از اموزشگاه گریز زدن سایر معانی: از مدرسه فرار کردن، مدرسه گریزی کردن، از مسئولیت شانه خالی کردن، (مهجور) آدم تنبل، کاهل، تنه لش، فراری از مدرسه، (ط ...
سرد، بی مزه، زمستانی، مناسب زمستان سایر معانی: زمستانه، زمستان مانند، سرد (wintery هم می گویند)
نوعی تیمار در تودهای که هنوز در مرحلۀ نهالی است، با هدف رها کردن نهالهای مطلوب از رقابت با درختان مسنتر و مرتفع|||متـ . آزادسازی liberation, release [مهندسی منابع طبی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
برداشت درختان مرده یا درحالمرگ، پیش از آنکه ارزش تجاری چوب آنها از دست برود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
برش درختان باارزش جنگل صرفا با مقاصد بهرهجویی اقتصادی و بدون رعایت اصول جنگلداری و تولید پایدار [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]