truant
معنی
طفره رو، مکتب گریز، شاگرد یا ادم طفره رو، از اموزشگاه گریز زدن
سایر معانی: از مدرسه فرار کردن، مدرسه گریزی کردن، از مسئولیت شانه خالی کردن، (مهجور) آدم تنبل، کاهل، تنه لش، فراری از مدرسه، (طفل) گریزپا، وظیفه نشناس
سایر معانی: از مدرسه فرار کردن، مدرسه گریزی کردن، از مسئولیت شانه خالی کردن، (مهجور) آدم تنبل، کاهل، تنه لش، فراری از مدرسه، (طفل) گریزپا، وظیفه نشناس
دیکشنری
ترویج
اسم
truantمکتب گریز
shuffler, dodger, hedger, shirk, slacker, truantطفره رو
truantشاگرد یا ادم طفره رو
فعل
truantاز اموزشگاه گریز زدن
ترجمه آنلاین
فراری دادن
مترادف
AWOL ، absent without leave ، astray ، away ، cutting class ، gone ، hooky ، missing ، no show ، not present ، playing hooky ، skipping school