خریدارى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژولیدگی، سرافکندگی، پریشانی، گیجی، اغتشاش، دست پاچگی، درهم و برهمی، اغفال، اشتباهی گرفتن، اسیمگی سایر معانی: سر در گمی، بهت، حیرت، آشفتگی، اختلال (حواس یا اوضاع)، سرگشتگی، بی ترتیبی، به هم ر ...
دارای خاصیت درمانی، علاج بخش، شفاء بخش سایر معانی: درمانی، معالج، درمان بخش، شفا بخش، علاج، چاره
زمان پخت [مهندسی بسپار] فاصلۀ زمانی میان قرارگیری یک بسپار گرماسخت در معرض شرایط پخت تا هنگامی که خواص معینی در آن پدید آید
واژههای مصوب فرهنگستان
زمان پخت [مهندسی بسپار - تایر] فاصلۀ زمانی میان قرارگیری یک بسپار گرماسخت در معرض شرایط پخت تا هنگامی که خواص معینی در آن پدید آید
زمان پخت [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] فاصلۀ زمانی میان قرارگیری یک بسپار گرماسخت در معرض شرایط پخت تا هنگامی که خواص معینی در آن پدید آید ...
عمل، فعل، کار، سند، کردار، باقباله واگذار کردن سایر معانی: کرده، کنش، بیاوار، (حقوق) سند مالکیت، چکنامه، قباله (ملک)، (ملک را با صدور قباله) انتقال دادن [حقوق] واگذار کردن، منتقل کردن، سند م ...
شفا، بهبودی، علاج، شفادهنده
شفاء بخش، طبی، دارویی سایر معانی: درمانی، وابسته به دوا و درمان، شفا بخش
خرید، خریداری، تهیه، بدست اوری سایر معانی: بدست اوری، تهیه [حسابداری] تهیه و تدارک [حقوق] کارپردازی، تهیه
آبنمک مورداستفاده برای عملآوری مواد غذایی، مانند فراوردههای گوشتی [علوم و فنّاوری غذا]
ایجاد اتصال عرضی و پخت بسپاری بهکمک تابش فرابنفش یا ریزموج یا باریکههای الکترونی [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ]