پخت [مهندسی بسپار] فرایندی شیمیایی که در آن بسپارها یا چندپارها به هم متصل میشوند تا شبکهای بسپاری تشکیل دهند
واژههای مصوب فرهنگستان
پخت [مهندسی بسپار - تایر] فرایندی شیمیایی که در آن بسپارها یا چندپارها به هم متصل میشوند تا شبکهای بسپاری تشکیل دهند
عملآوری [کشاورزی - علوم باغبانی] [علوم و فنّاوری غذا] فراوری مواد غذایی برای نگهداری و بهبود طعم و رنگ، مانند دودی کردن، خشک کردن، نمکسود کردن و شور انداختن|||[کشاورزی- علوم باغب ...
عمران : عمل اوردن بتن شیمى : پروراندن علوم هوایى : پروسه اى که درطى ان بیشتر لاستیکهاى مصنوعى پلاستیکها و سوختهاى جامد تغییر شکل داده و به ترکیباتى با وزن مولکولى بیشتر تبدیل میشوند [شیمی] پ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عامل پخت [مهندسی بسپار - تایر] ترکیباتی که با رزینهای بسپاری واکنش میدهند تا آنها را سخت کنند|||متـ . سختکننده hardener ...
عامل پخت [مهندسی بسپار - علوم و فنّاورى رنگ] ترکیباتی که با رزینهای بسپاری واکنش میدهند تا آنها را سخت کنند|||متـ . سختکننده hardener ...
مادۀ عملآور [علوم و فنّاوری غذا] مادهای که برای عملآوری مواد غذایی به کار میرود، مانند نمک طعام، نیتراتها، نیتریتها، شکر و ادویه ...
[عمران و معماری] عمل آوردن در هوا
همپخت [مهندسی بسپار - علوم و فنّاورى رنگ] ← همولکانش
[صنایع غذایی] عمل آوری خشک : روشی که معمولا برای فراورده های گوشت بکارمی رود
الکترونپزی [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پخت سریع مادۀ پوششی با ارسال باریکۀ الکترون به سطح ماده و تشکیل رادیکالهای آزاد و انجام واکنش بسپارش زنجیری ...
[عمران و معماری] عمل آوردن با مه