curing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

عمل‌آوری [کشاورزی - علوم باغبانی]

[علوم و فنّاوری غذا] فراوری مواد غذایی برای نگهداری و بهبود طعم و رنگ، مانند دودی کردن، خشک کردن، نمک‌سود کردن و شور انداختن|||[کشاورزی- علوم باغبانی] مجموعۀ کارهایی که برای نگهداری و عرضه بر روی محصول انجام شود

انگلیسی

curing

واژه‌های مشابه

curing

پخت [مهندسی بسپار] فرایندی شیمیایی که در آن بسپارها یا چندپارها به هم متصل می‌شوند تا شبکه‌ای بسپاری تشکیل دهند

واژه‌های مصوب فرهنگستان

curing

پخت [مهندسی بسپار - تایر] فرایندی شیمیایی که در آن بسپارها یا چندپارها به هم متصل می‌شوند تا شبکه‌ای بسپاری تشکیل دهند

واژه‌های مصوب فرهنگستان

curing

عمران : عمل اوردن بتن شیمى : پروراندن علوم هوایى : پروسه اى که درطى ان بیشتر لاستیکهاى مصنوعى پلاستیکها و سوختهاى جامد تغییر شکل داده و به ترکیباتى با وزن مولکولى بیشتر تبدیل میشوند [شیمی] پ ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

curing agent

عامل پخت [مهندسی بسپار - تایر] ترکیباتی که با رزین‌های بسپاری واکنش می‌دهند تا آنها را سخت کنند|||متـ . سخت‌کننده hardener ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

curing agent

عامل پخت [مهندسی بسپار - علوم و فنّاورى رنگ] ترکیباتی که با رزین‌های بسپاری واکنش می‌دهند تا آنها را سخت کنند|||متـ . سخت‌کننده hardener ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

curing agent

مادۀ عمل‌آور [علوم و فنّاوری غذا] ماده‌ای که برای عمل‌آوری مواد غذایی به کار می‌رود، مانند نمک طعام، نیترات‌ها، نیتریت‌ها، شکر و ادویه ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

air curing

[عمران و معماری] عمل آوردن در هوا

دیکشنری انگلیسی به فارسی

co-curing

هم‌پخت [مهندسی بسپار - علوم و فنّاورى رنگ] ← هم‌ولکانش

واژه‌های مصوب فرهنگستان

dry curing

[صنایع غذایی] عمل آوری خشک : روشی که معمولا برای فراورده های گوشت بکارمی رود

دیکشنری انگلیسی به فارسی

electron beam curing

الکترون‌پزی [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پخت سریع مادۀ پوششی با ارسال باریکۀ الکترون به سطح ماده و تشکیل رادیکال‌های آزاد و انجام واکنش بسپارش زنجیری ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش