(پرندگان و حشرات) چینه دان (crop هم می گویند)، ژاغر، (جانوران) معده، شکمبه، چینه دان ,حوصله ,معده جانور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ خاردار، خرچنگ اب شیرین، به پشت حرکت کردن، از موضعی عقب نشینیکردن سایر معانی: (عامیانه) جا زدن، لنگ انداختن، زه زدن، (حرف خود را) پس گرفتن، به پشت حرکت کردن مثل خرچنگ
عمل خزیدن، شنال کرال، خزیدن، سینه مال رفتن، چهار دست و پا رفتن سایر معانی: خزیدن (مانند کرم و مار)، سینه خیز رفتن، کشاله رفتن، مخیدن، غژیدن، با آهستگی یا ناتوانی حرکت کردن، نوکروار عمل کردن، ...
سرعت خزش [حملونقل درونشهری - جادهای] سرعت ثابت خودروِ سنگین در حال بالا رفتن از شیب ثابت
واژههای مصوب فرهنگستان
تراکتور زنجیری (که مانند تانک به جای چرخ زنجیر دارد)
قفل خزنده [اقتصاد] سیاستی که نرخ قفلشدۀ پول ملی به ارزهای دیگر را بهتدریج تعدیل میکند
[زمین شناسی] آثار خزیدن آثاری که از خزیدن جانداران (کرمها) بر روی رسوبات به جای مانده است
گربه رو (فضای تنگ زیر طاق یا زیر کف اتاق برای جلوگیری از رطوبت و غیره)
(خودمانی) وحشت انگیز، چندش آور (چیزی مثل عنکبوت یا حشره ی موذی)، مشمئز کننده
[زمین شناسی] شنای کرال سینه کلمه کرال از فعل انگلیسی to crawlمشتق شده که به معنی خزیدن است . زیرا انسان به وسیله ی اینشنا در آب می خزد و پیش می رود.
(انگلیس - عامیانه)، از یک میخانه به میخانه ی دیگر رفتن، میخانه گردی کردن
خط خطی کردن، خرچنگ قورباغهای نوشتن، بد نوشتن، با شتاب نوشتن، نامرتب وغیر استادانه نقاشیکردن، گشاد نشستن سایر معانی: (نوشتن یا رسم کردن) بد نوشتن، خرچنگ قورباغه نوشتن، ناخوانا نوشتن، بدنویسی، ...