پَرتی [مهندسی نقشهبرداری] حالتی که در آن امتداد لبههای عکس هوایی موازی با یا عمود بر مسیر از پیشتعیینشدۀ پرواز باقی نمیماند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ادم ترشرو، خارچنگ، سرزنش کننده، سیب صحرایی، سرطان، خرچنگ، جر زدن، خرچنگ کردن، باعی تحریک و عصبانیت شدن سایر معانی: (جانورشناسی) خرچنگ (از راسته ی decapoda - دارای پنج جفت پا هستند که جفت اول ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانندخرچنگ، خرچنگ وار
رجوع شود به: jequirity
ترشرویی
خرچنگ گیر,کرجی ,خرچنگ گیری
[سینما] حرکت افقی دوربین - حرکت خرچنگی (دوربین ) - حرکت خرچنگی (دوربین فیلمبرداری ) [نساجی] عملیات بخار و کشش جهت تثبیت و تکمیل ضد چروک پارچه های پشمی - عملیات کاربینگ
ترکه ی درخت سیبچه، ترکه ی گیل، چوبدستی (از چوب این درخت)، آدم کژخوی
زشت، مکروه، نفرت انگیز سایر معانی: جنس بد، گند، بنجل، بد، واخورده، تنفرانگیز، بیزارکننده، ملعون
(گیاه شناسی) درخت سیب زینتی (که میوه ی آن کوچک و بد است ولی گل های فراوان و زیبا می دهد)
پرمشغله، سخت مشغول، دارای زندگانی سخت و مشکل سایر معانی: کم تولید، کم بازده، کم فرآور، کم حاصل، کم بر
(جانورشناسی) خرچنگ یونس (cancer borealis - خرچنگ درشت و خوراکی سواحل شمال شرق امریکای شمالی)، خرچنگ بزرگ امریکای غربی