crabbing
معنی
[سینما] حرکت افقی دوربین - حرکت خرچنگی (دوربین ) - حرکت خرچنگی (دوربین فیلمبرداری )
[نساجی] عملیات بخار و کشش جهت تثبیت و تکمیل ضد چروک پارچه های پشمی - عملیات کاربینگ
[نساجی] عملیات بخار و کشش جهت تثبیت و تکمیل ضد چروک پارچه های پشمی - عملیات کاربینگ
دیکشنری
خرابکاری
فعل
crabخرچنگ کردن
cheat, nobble, crabجر زدن
crabباعی تحریك و عصبانیت شدن
ترجمه آنلاین
خرچنگ