علاقه، ارتباط، معاشرت، مخابرات، مکاتبه، مخابره، ابلاغیه، تماس سایر معانی: رسانگری، رسانش، (خبر و علامت و غیره) مبادله، تبادل، گفت و شنود، ربط، رابطه، (جمع با فعل مفرد) بیان (شفاهی و کتبی)، ع ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متابعت، پیروی، هم نوایی سایر معانی: رجوع شود به: conformity، conformity : پیروی [ریاضیات] تطابق
هم بستگی، ارتباط، ربط، بستگی دو چیز با هم سایر معانی: هم خویشی، هم وابستگی، تلازم، (آمار) همبستگی، تناظر، تقارن، همالش، همال بودن [حسابداری] همبستگی [علوم دامی] همبستگی ؛ معیاری که نشان می د ...
پیام رسانی کامپیوتری، پست کامپیوتری، پست الکترونیکی [کامپیوتر] پست الکترونیکی . [برق و الکترونیک] پست الکترونیکی
شباهت، تساوی، یکسانی، برابری، مساوات سایر معانی: هم پایگی، هم چندی، هم سنگی، هم ارزی، هم زینگی، همانندی، تشابه [کامپیوتر] برابری . [برق و الکترونیک] برابری، تعادل [ریاضیات] تساوی، مساوات، بر ...
تعادل، هم ارزی سایر معانی: برابری، هم سنگی، تساوی، هم چندی، همالی، تبدیل پذیری، (شیمی) برابری ترکیب پذیری، کنش برابری (equivalency هم می گویند)، equivalency تعادل [برق و الکترونیک] هم ارزی [ ...
مادیت، جنسیت، ماده، جنبه مادی، ضرورت، چیزهای مادی [حسابداری] بااهمیت بودن
رسانه ها، واسطهها، پوشش میانی عرق سایر معانی: (از ریشه ی فارسی) سرزمین ماد (در باختر ایران - مرکز آن: اکباتان یا همدان)، (با: the - معمولا با فعل مفرد) رسانه ها (رادیو و روزنامه و تلویزیون و ...
تساوی، تعادل، توازن، برابری، زوجیت، زوج بودن سایر معانی: هم ارزی، هم ترازی، هم ارجی، هم رتبگی، همانندی، تشابه، هم سنگی، همسانی، یکسانی، موازنه، (کامپیوتر) همسنگی، برابری نرخ مبادله ی ارزها، ...
قسمت، نسبت، ضریب، ضرب کننده، نسبیت، نسبت معین و ثابت سایر معانی: رسد، بهر، برچند، سهم [حسابداری] نسبت [شیمی] نسبت [برق و الکترونیک] نسبت - نسبت مقدار به دست آمده از تقسیم کمیتی به کمیت دیگر ...
عمل متقابل سایر معانی: عمل متقابل
ثبات، استواری