عدم تجانس سایر معانی: جوربجوری، ناجوری [نساجی] نا همگنی - نا یکنواختی محلول [ریاضیات] ناهمگنی [آمار] ناهمگنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذخیره، احتکار، اندوخته، گنج، احتکار کردن، ذخیره کردن، انباشتن سایر معانی: توده کردن، اندوختن، کپه کردن، تلمبار کردن، بنداری کردن، گردآوری، پس افکنده، مال احتکار شده، جنس احتکاری، کالای بندار ...
زد و خورد، اختلاط، قطعه موسیقی مختلط، مختلط، رنگارنگ، امیخته سایر معانی: آمیزه ی جور واجور، مخلوط چیزهای ناجور، آش شله قلمکار
مجموعهای از مطالب گوناگون، متنوعات سایر معانی: جنگ، گلچین ادبی، گردآورد، مجموعه
ترکیب، مخلوط، امیزش، مخلوطی، امیزه، اختلاط، معجون، اشوره سایر معانی: آمیزه، آمیغ، آشورده، آمیختگی، اختلاط و آشوردگی، آمیزش، امتزاج، (نخ یا پارچه که از الیاف گوناگون ساخته شده است) نخ آمیخته، ...
تقلا، کوشش، تلاش، با دست و پا بالا رفتن، املت درست کردن، بزحمت جلو رفتن، تقلا کردن سایر معانی: (با شتاب) خزیدن، چهاردست و پا رفتن، بالا رفتن، (برای به دست آوردن چیزی) تلاش کردن، دست و پا زدن ...
پنهانگاه، ذخیره کردن، انباشتن، انبار کردن سایر معانی: (در محل مخفی) برای روز مبادا ذخیره کردن، پنهان کردن، قایم کردن، اندوختن، هر چیز نهفته شده، نهانگاه، محل پنهان کردن، مخفیگاه، انبار، گنجی ...