[حسابداری] صورت حساب سود وزیان فشرده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] صورتحساب سود و زیان به شکل فشرده
الکترونیک : دماى جیوه متراکم
فرمول ساختاری فشرده [شیمی] نمایش ساختار یک ترکیب که در آن همۀ اتمهای موجود در یک مولکول یا گونۀ شیمیایی دیگر نشان داده میشود و تنها پیوندهای معینی را با به کار بردن یک خط کوتاه ن ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(حروف چاپی) حرف باریک، طرح باریک [کامپیوتر] چاپ فشرده ؛ نوعی فشرده
شیر چگال شیرین [علوم و فنّاوری غذا] شیر چگالی که مقدار قند افزودهشده به آن بهقدری زیاد است که عمل نگهدارنده را نیز انجام میدهد و کاربرد آن عمدتا در پخت انواع نان و کیک و شی ...
مختصر، کوتاه، موجز، لب گو، فشرده ومختصر سایر معانی: (در مورد سخن یا نوشته ای که در عین وضوح مختصر هم هست) فشرده [برق و الکترونیک] فشرده، مختصر و موجز
سفت، متراکم، محکم، انبوه، احمق، غلیظ، پر پشت، چگال، خنگ، متکاثف سایر معانی: (آبگونه ها) غلیظ، مایه دار، همفشرده، کندذهن، خرفت، دیرفهم، کودن [عمران و معماری] متراکم - چگال - بهمفشرده - غلیظ [ ...
تراکم ناپذیر، فشار نا پذیر، خلاصهنشدنی، کوچک نشدنی، غیر قابل تلخیص، فشرده نشدنی سایر معانی: ناهم فشردنی، ناهم چلاندنی [عمران و معماری] تراکم ناپذیر - غیر قابل تراکم [زمین شناسی] تراکم ناپذیر ...
شیر، شیره گیاهی، دوشیدن، شیره کشیدن از سایر معانی: شیره ی سپید رنگ، هر آبگونه ی شیر مانند، امولسیون، عصاره، گیاشیر، ریچار، (شیر) دوشیدن، (جانوران) شیردادن، (غیر منصفانه) بهره گیری کردن، درکش ...
کیسه هوایی، تشکیل کیسه در بدن، جیب، پاکت، پولی، نقدی، کوچک، جیبی، جیبدار، به جیب زدن، در جیب گذاردن، در جیب پنهان کردن، بجیب زدن سایر معانی: انبانک، وضع مالی، وسع، درآمد، پول، توده، انباشته، ...
معمارى : کاهیده [برق و الکترونیک] کاهیده، کاهش یافته [ریاضیات] تقلیل داده شده، کاهش یافته، ساده شده، مخفف، تقلیل یافته