[علوم دامی] بازدهی آبستنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقلی، ادراکی
(کلیسای کاتولیک - این باور: حضرت مریم از لحظه باروری به بعد از گناه پاک شد) باروری پاکساز (با بکرزایی اشتباه نشود)
پسآبستنی [علوم سلامت] مربوط به بعد از آبستنی
واژههای مصوب فرهنگستان
تعصب، عقیدهاز قبل تشکیل شده، حضور پیش از وقت، تصدیق بلا تصور سایر معانی: پیش پنداشت، پیش دریابی، پیش پنداره
[ریاضیات] مفهوم احتمال بر طبق فون میزس
پیش بینی، انتظار، پیشدستی، وقوع قبل از موعد مقرر سایر معانی: پیش نگری، چشم به راهی، پیشگیری، آینده نگری، غیب بینی، پیش دانی، (حقوق - اقتصاد) پرداخت یا برداشت پیش از موعد، وقوع پیش از زمان مق ...
جلوگیری از ابستنی، زاد ایست سایر معانی: جلوگیری از آبستنی، کنترل موالید، زادمهار، تنظیم خانواده [زمین شناسی] جلوگیری از آبستنی، تنظیم موالید [بهداشت] مهار زایش - کنترل موالید ...
ایجاد، فطرت، خلقت، خلق، افرینش سایر معانی: آفرینش، حدوث، جهان خلقت، گیتی، دنیا، (هنر و ادبیات و فنون و غیره) نوآوری، ابداع، ابتکار، نوسرایی، مخلوقات، آفریدگان، کائنات، موجودات
قصد، خیال، زمینه، طرح، نقشه، تدبیر، طراح ریزی، تدبیر کردن، طرح کردن، قصد کردن، تخصیص دادن سایر معانی: نقشه ی چیزی را طرح کردن، انگاره کشی کردن، نقشه کشیدن، طرح و اجرا کردن (به ویژه امور هنری ...
پیش بینی، بصیرت، دوراندیشی، مال اندیشی سایر معانی: آینده نگری، احتیاط، پایان بینی [عمران و معماری] دید به پیش - دید جلو
روشنایی شبانه بر روی باطلاق، چیز گمراه کننده، نور کاذب، شعله کمرنگ سایر معانی: (نوری که شب ها روی باتلاق زارها می رقصد) گول آتش، اغفالگر، واهی، گولزن، روشنایی شبانه بر روی زمین های باتلاقی ک ...