anticipation
/ænˌtɪsəˈpeɪʃn̩/

معنی

پیش بینی، انتظار، پیشدستی، وقوع قبل از موعد مقرر
سایر معانی: پیش نگری، چشم به راهی، پیشگیری، آینده نگری، غیب بینی، پیش دانی، (حقوق - اقتصاد) پرداخت یا برداشت پیش از موعد، وقوع پیش از زمان مقرر، (موسیقی) نواختن نت قبل از ((آکورد)) آن، سبقت
[حسابداری] پیش بینی
[حقوق] ایفای تعهد قبل از موعد، پرداخت بدهی قبل از موعد، پرداخت بدهی قبل از سر رسید، انتقال یا ضبط وجوه امانی قبل از موعد مقرر، انتظار، پیش بینی
[ریاضیات] پیش بینی

دیکشنری

پیش بینی

ترجمه آنلاین

پیش بینی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.