preconception
معنی
تعصب، عقیدهاز قبل تشکیل شده، حضور پیش از وقت، تصدیق بلا تصور
سایر معانی: پیش پنداشت، پیش دریابی، پیش پنداره
سایر معانی: پیش پنداشت، پیش دریابی، پیش پنداره
دیکشنری
پیش فرض
اسم
prejudice, bias, bigotry, fanaticism, zeal, preconceptionتعصب
preconceptionعقیدهاز قبل تشکیل شده
preconceptionحضور پیش از وقت
preconception, prejudgmentتصدیق بلا تصور
ترجمه آنلاین
پیش فرض
مترادف
assumption ، bias ، delusion ، illusion ، inclination ، notion ، preconceived idea ، predisposition ، prejudgment ، prejudice ، prepossession ، presumption ، presupposition