[سینما] فیلم ترکیبی / فیلم گردآوری شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سختی، مشقت، محظور، اشکال، عقده، مشکل، مضیقه، دشواری، زحمت، گرفتگیری، مخمصه سایر معانی: بغرنجی، صعوبت، دقمصه، هچل، گرفتاری، درد سر، مانع، فلاکت، تنگنا، درماندگی، جنگ و دعوا، ستیزگری، جنگ و ست ...
دیوانگی، گیجی، حواس پرتی سایر معانی: موجب حواس پرتی، پرت اندیش ساز، سرگرمی، تفریح (آنچه که حواس را به چیز دیگری معطوف می کند)، ماژ، پرت اندیشی، پرشیدگی، شوریدگی، پریشانی، سردرگمی، درماندگی ...
انشعاب، شاخه شاخگی سایر معانی: (به ویژه در گیاه) شاخه بندی، چند شاخگی، شعبه، شاخه، شاخه ی فرعی، پیامد، (نتیجه ی چند شاخگی یا انشعاب) عاقبت ( عواقب) [برق و الکترونیک] انشعاب، شاخه [ریاضیات] ا ...
دسته، کلاف، کلاف نخ یا پشم، هر چیزی شبیه کلاف پیچیدن سایر معانی: (نخ) کلاف، گلوله، دسته ی پرندگان وحشی، کلاف ن یا پشم [نساجی] کلاف - دسته - بسته آزاد - کلاف نخ ابریشم یا پشم یا پنبه ...
آغاز درگیری در داستان نمایش که باعث پیچیدهتر شدن پِیرنگ میشود [هنرهای نمایشی]
واژههای مصوب فرهنگستان