[صنعت] ارتقاء صلاحیت های مدیریت پروژه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توانایی، قابلیت، شایستگی، لیاقت، استطاعت، صلاحیت، سررشته سایر معانی: توانمندی، قدرت، استعداد، مهارت، عرضه، استطاعتability _پسوند (اسم ساز): توانایی، تمایل، ظرفیت [نساجی] استعداد_صلاحیت_لیاقت ...
شایستگی، لیاقت، صلاحیت، سررشته، کفایت، خبرگی سایر معانی: کارایی، مهارت، تبحر، کاردانی، (حقوق) اهلیت قانونی [صنعت] شایستگی،صلاحیت،کفایت [حقوق] اختیار دادگاه در تعیین صلاحیت خود [خاک شناسی] رس ...
نا مناسبی، نارسایی، بی کفایتی، نابسندگی، عدم تکافو سایر معانی: عدم کفایت، نابسندیدگی، کمبود، کمداشت، ناکافی بودن [حسابداری] عدم کفایت [ریاضیات] بی کفایتی، عدم تکافو، نارسائی ...
پا، حکومت، برتری، بازو، عظمت، قدرت، نیرو، برق، توان، زبر دستی، زور، سلطه، سلطنت، نیرومندی، بنیه، توش، اقتدار، قدرت دید ذره بین، سلطهنیروی برق، تهمتن، نیرو بخشیدن به، زور بکار بردن، نیرومند ک ...
مجموعهای از تواناییها و تعهدات و دانشها و مهارتها که فرد یا سازمان را قادر میسازد تا کار خود را بهطور مؤثر انجام دهد |||متـ . صلاحیت [مدیریت] ...
واژههای مصوب فرهنگستان