ability
معنی
توانایی، قابلیت، شایستگی، لیاقت، استطاعت، صلاحیت، سررشته
سایر معانی: توانمندی، قدرت، استعداد، مهارت، عرضه، استطاعت
ability _
پسوند (اسم ساز): توانایی، تمایل، ظرفیت
[نساجی] استعداد_صلاحیت_لیاقت_توانائی_قدرت
[ریاضیات] توانائی، قابلیت
سایر معانی: توانمندی، قدرت، استعداد، مهارت، عرضه، استطاعت
ability _
پسوند (اسم ساز): توانایی، تمایل، ظرفیت
[نساجی] استعداد_صلاحیت_لیاقت_توانائی_قدرت
[ریاضیات] توانائی، قابلیت
دیکشنری
توانایی
اسم
ability, capability, strength, might, potency, energyتوانایی
capability, ability, susceptibility, sufficiencyقابلیت
competency, competence, merit, suitability, worthiness, abilityشایستگی
merit, competence, competency, capability, ability, aptitudeلیاقت
abilityاستطاعت
competence, competency, qualification, capacity, ability, capabilityصلاحیت
competence, ability, skill, tasteسررشته
ترجمه آنلاین
توانایی
مترادف
aptitude ، capability ، capacity ، competence ، competency ، comprehension ، dexterity ، endowment ، facility ، faculty ، intelligence ، might ، potentiality ، qualification ، resourcefulness ، skill ، strength ، talent ، understanding