حتمی، پر افاده، غره سایر معانی: (صد در صد) مطمئن، (کاملا) خاطر جمع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسور، خود نما، از خود راضی، خیره چشم سایر معانی: (عامیانه) غره، کسی که بخود می نازد، مغرور، اهل منم منم
بی پروا، راز دار، مطمئن، دلگرم سایر معانی: خاطر جمع، دارای اعتماد به نفس (self-confident هم می گویند)، بی باک، رجوع شود به: confidant
متعصب، جزمی، کوته فکر سایر معانی: (وابسته به دگما) اندیش پایه ای، جزم اندیش، فریور، آیینی، فرازمانی، فردادی، (ادعا شده بدون اثبات) خشک اندیشانه، خشک اندیش، (نظری و غیرتجربی) قیاسی (dogmatica ...