تاریکسازی [کشاورزی - علوم باغبانی] پوشاندن گیاهان روزکوتاه با پارچه یا پلاستیک سیاه برای کوتاه کردن طول روز و برانگیختن گلدهی در آنها ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پارچه کیسهای، کرباس سایر معانی: پارچه ی زبر و ضخیم از الیاف جوت یا کنف، گونی [عمران و معماری] کرباس - گونی [نساجی] پارچه - کرباس - پارچه کیسه ای - گونی - کرباس مخصوص بسته بندی کالا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقاشی، کرباس، بوم نقاشی، پرده نقاشی، پارچه برزنت، پارچه مخصوص نقاشی، کف رینگ بوکس یا کشتی، الک یا غربال کردن، برای جمعاوری اراء فعالیت کردن سایر معانی: (کرباس ویژه ای که روی آن نقاشی رنگ روغ ...
دین یار، روحانی، روحانیون، مردروحانی، کاتوزی سایر معانی: کاتوزیان، کشیشان
(مرد یا زن) روحانی، کاتوزی، کشیش
کف، دسته، عرشه، عرشه کشتی، دستینه، یک دسته ورق، زینت کردن، عرشهدار کردن، اراستن، پوشاندن سایر معانی: (کشتی و غیره) عرشه، (اتوبوس دو طبقه) طبقه، (ورق بازی) دست، (امریکا - خودمانی) ضربه ی فنی ...
با پارچه مزین کردن، فروهشتن، با پارچه پوشانیدن سایر معانی: با پارچه پوشاندن، پرده نصب کردن به، آویختن، مزین کردن با، (جامه یا پارچه) چین دار شدن، (معمولا جمع) پرده، پارچه ی شل و لخت، آویزه، ...
لباس، لباس پوشاندن، پانسمانکردن، مزین کردن، لباس پوشیدن، ملبس کردن، جامه بتن کردن، درست کردن موی سر سایر معانی: (جامه) پوشیدن، پوشاندن، پوشاک (به ویژه در اشاره به نوع لباس)، (زنانه) پیراهن، ...
(پرده ای که به جای کنار رفتن بالا و پایین می رود - به ویژه در تئاتر) پرده ی افتان، پرده نمایش، پرده جلوصحنه نمایش
داستان، بهانه، خیال، اختراع، دروغ، وهم، افسانه، جعل، قصه سایر معانی: (هر چیزی که ساخته ی تخیل و اندیشه است) چیز ساختگی، تخیلی، غیر واقع، پندار، پندار گونه، پندارش، وانمود، چیز مجهول، خیال پر ...
رولباسی، رهبانیت، لباس اسموکینگ سایر معانی: ردای راهبان، قبا، کت بلند، فراک، فراک پوشیدن یا پوشاندن، فراک پوشاندن
(آمریکا - خودمانی) لباس پلو خوری، پوشاک عالی