معنی

با پارچه مزین کردن، فروهشتن، با پارچه پوشانیدن
سایر معانی: با پارچه پوشاندن، پرده نصب کردن به، آویختن، مزین کردن با، (جامه یا پارچه) چین دار شدن، (معمولا جمع) پرده، پارچه ی شل و لخت، آویزه، پشت دری
[نساجی] خاصیت ریخت پارچه - افتادن پارچه - حالتی که موجب خوش قوارگی و زیبایی ظاهر پارچه می شود
[پلیمر] آویزش، خواباندن

دیکشنری

تزیین کردن
فعل
drapeبا پارچه مزین کردن
drape, flow, free, hang, unbraceفروهشتن
drapeبا پارچه پوشانیدن

ترجمه آنلاین

پرده

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.