تمیزکاری فراصوتی [خوردگی] تمیزکاری سطوح با غوطهورسازی در تمیزکنندههای اسیدی یا پاککنندههای آبپایه، همزمان با بهکارگیری ارتعاشات فراصوتی برای ایجاد اثر کاواکی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] اتصال لغزان ؛ اتصال خودپاک کن اتصال کلید یارله ای که با حرکت لغزان بعد از تماس با اتصال دیگر حرکت می کند.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اخراج، عزل، برکناری، مرخصی سایر معانی: (از کار) برکناری، انفصال، رد سازی، مردود شمردن (dismission هم می گفتند)، مرخص سازی، راهی سازی [حقوق] قرار یا حکم مختومه کردن دعوی، انفصال، اخراج ...
سرایدار، دربان، فراش مدرسه، راهنمای مدرسه سایر معانی: فراش اداره، مستخدم اداره
آمیزۀ پاکسازی [شیمی] آمیزهای که بهصورت خاص برای تمیز کردن درون ماشینآلات فراوری تهیه میشود
پاک کننده، تطهیر کننده سایر معانی: پالاینده
تصفیه، تهذیب، پالایش، تزکیه، پالودگی سایر معانی: (رفتار و سخن و سبک) پیراستگی، پاکی، فرهیختگی، اصلاح، بهسازی، بهسامانی [سینما] پالایش [برق و الکترونیک] تصفیه، پالایش، ظرافت [ریاضیات] تظریف، ...
آمیزهای که بهصورت خاص برای تمیز کردن درون ماشینآلات فراوری تهیه میشود [مهندسی بسپار]
آمیزهای که بهصورت خاص برای تمیز کردن درون ماشینآلات فراوری تهیه میشود [مهندسی بسپار - تایر]
اتاقی در مهمانخانه که خدمتکار در حال نظافت آن است |||متـ . درحالنظافت [گردشگری و جهانگردی]
تمیز کردن سطوح قطعات صنعتی با عملیات مکانیکی دستی یا ماشینی [مهندسی مواد و متالورژی]
تمیزکاری سطوح فلزی با الکترود قرار دادن قطعۀ کار در یک محلول برقکاف، در نتیجۀ آزاد شدن حبابهای گاز در مجاورت الکترود [خوردگی]