ساخته، درست شده [ریاضیات] کنج دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسیس، سفت، محکم، مقید، کیپ، تنگ، لول، کساد، ضیق سایر معانی: (در اصل) پرپشت، تنگ هم، متراکم، انبوه، چگال، انباشته، آگسته، به هم فشرده، چپانده، (کاملا) پر، تنگ (در برابر: گشاد یا فراخ loose)، ...
[عمران و معماری] محدود نشده [زمین شناسی] محدود نشده