پیونداسکنه ای، پیوندغلافی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] رویه دار شدن شکافی اصطلاحی که توسط ونت ورث (1925) برای ساییدگی محلی سطوح صاف یا ساییده و صاف شده شاخص و معمولاً بشدت محدود بر روی سطح سنگریزه ها و قلوه سنگهای ساحلی استفاده شد ک ...
(ژاپن - ماشین قمار بازی) پاچینکو
نقطه ضعف، نقطه ی حساس، نقطهی حساس greed is the achilles' heel of many rich people طمع نقطه ضعف بسیاری از پولداران است
شکاف دیوار سایر معانی: سوراخ (به ویژه سوراخ یا درز دیوار)، درز، شکاف، رمز
ترک، فاصله، شکاف، درز، چاک، سوراخ ریز سایر معانی: روزنه، سوراخ (کوچک)، شکافچه، رخنه، چاکچه، سورا ریز [ریاضیات] فضای واقع بین اشیاء نزدیک به هم [نفت] خلل و فرج [آب و خاک] خلل و فرج، منفذها ...
دهانه، سوراخ، سراغاز، منفذ، فرصت، فتق، گشایش، چشمه، افتتاح، جای خالی، بازکردن سایر معانی: گشودن، باز شدن، روزن، روزنه، شکاف، بازگاه، پاچنگ، سرآغاز، مرحله ی اول، (شغل) جای خالی، فرصت کاریابی، ...
خراش، دریدگی، چاک، بریدگی، برش دادن، چاک دادن، شکافتن، بریدن سایر معانی: شکاف، ترک، (در روابط دوستانه) اختلاف، جدایی، دو دستگی، نفاق، تفرقه، (زمین شناسی) گسل، (محل کم عمق و سنگلاخ و پر شیب ر ...
جرنگ جرنگ، صدای جرنگ، صدای جرنگ جرنگ کردن، طنین داشتن، دارای طنین کردن سایر معانی: (مانند صدای زنگوله) جیرینگ جیرینگ کردن، دیلینگ دیلینگ کردن، (زبان کودکانه) شاشیدن، (زنگوله و غیره را) به صد ...
نقطه ی ضعف قهرمان سوگمایش (که موجب تباهی او می شود)، غرور، نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان