tinkle
معنی
جرنگ جرنگ، صدای جرنگ، صدای جرنگ جرنگ کردن، طنین داشتن، دارای طنین کردن
سایر معانی: (مانند صدای زنگوله) جیرینگ جیرینگ کردن، دیلینگ دیلینگ کردن، (زبان کودکانه) شاشیدن، (زنگوله و غیره را) به صدا درآوردن، به جیرینگ جیرینگ درآوردن، جرینگ
سایر معانی: (مانند صدای زنگوله) جیرینگ جیرینگ کردن، دیلینگ دیلینگ کردن، (زبان کودکانه) شاشیدن، (زنگوله و غیره را) به صدا درآوردن، به جیرینگ جیرینگ درآوردن، جرینگ
دیکشنری
شبکه کردن
اسم
chink, tinkle, clangor, clangour, tintinnabulationجرنگ جرنگ
tinkleصدای جرنگ
فعل
tinkleصدای جرنگ جرنگ کردن
tinkleطنین داشتن
tinkleدارای طنین کردن
ترجمه آنلاین
زنگ زدن