گچی سایر معانی: گچ مانند، گچ رنگ، گچدار، گچ اندود، گچ پوش [زمین شناسی] گچی الف) به سنگ یا خاکی گویند که از گچ غنی باشد یا بوسیله گچ تشخیص داده شود. مترادف: کرتاسه. ب) به سنگ آهکی گویند که دا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] سنگ نرم
غباری، گرد و خاکی سایر معانی: غبارآلود، پر گردو خاک، گرد گرفته، گردآلود، گرد مانند، غبار مانند، آرد مانند، خاکی، خشک، بی روح، بی ارزش، بیهوده، بی حاصل، خاکی رنگ، گرد فام، تیره، کدر، ابری، گر ...
عاج، رنگ عاج، دندان فیل، عاجی سایر معانی: (رنگ) عاجی، کرم، سپید مایل به زرد، از عاج، (جمع - عامیانه) هر چیز عاج سان: دندان، تاس (نرد)، (بیلیارد و غیره) توپ، گوی، پیلسته، دندان پیل، پیل دندان ...
پودری، پودر مانند، گرد مانند سایر معانی: گردسان
سفیدی، خنگ، سفید سایر معانی: سپید، بیاض، سفید مایل به زرد، کهربایی، بی رنگ، رنگ رفته، رنگ پریده، نژاد سفید، سپید پوست، خوب، معصوم، پاک، (روی صفحه ی کاغذ) بخش خالی یا سفید، عاری از نوشته یا ع ...