dusty
معنی
غباری، گرد و خاکی
سایر معانی: غبارآلود، پر گردو خاک، گرد گرفته، گردآلود، گرد مانند، غبار مانند، آرد مانند، خاکی، خشک، بی روح، بی ارزش، بیهوده، بی حاصل، خاکی رنگ، گرد فام، تیره، کدر، ابری، گرفته
سایر معانی: غبارآلود، پر گردو خاک، گرد گرفته، گردآلود، گرد مانند، غبار مانند، آرد مانند، خاکی، خشک، بی روح، بی ارزش، بیهوده، بی حاصل، خاکی رنگ، گرد فام، تیره، کدر، ابری، گرفته
دیکشنری
گرد و خاکی
صفت
dustyگرد و خاکی
dusty, covered with dustغباری
ترجمه آنلاین
گرد و خاکی
مترادف
arenaceous ، arenose ، chalky ، crumbly ، dirty ، friable ، granular ، grubby ، sandy ، sooty ، unclean ، undusted ، unswept ، untouched