(انبار یا فروشگاه و غیره) موجودی، مایه، مال التجاره، موجودی کالای مغازه، لوازم وابزار کار، فوت وفن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوینده، تحویل دار، ناقل، قائل، رای شمار سایر معانی: سراینده، راوی، - سرا، شمارنده، شمارشگر، - شمار (به ویژه کسی که در مجلس شورا آرا را می شمارد)، ادوارد تلر (فیزیکدان امریکایی - زاده ی مجارس ...
ثروت، گنج، گنجینه، دفینه، جواهر، گرامی داشتن، گنجینه اندوختن سایر معانی: اندوختن، گرد آوردن، عزیز شمردن، ارزش زیاد قائل شدن (برای)، گوهر خانه، خزانه، (شخص یا چیز) پر بها، نقشینه، نفیس ...
غنا، وفور، سامان، دارایی، خواست، سرمایه، مال، زیادی، ثروت، توانگری، تمول، سرکیفی سایر معانی: پول زیاد، مال و منال، فراوانی، منابع طبیعی، گنجینه، موهبت، ثروت های طبیعی، (مهجور) رجوع شود به: w ...
مو، کرک، پشم، نخ پشم، جامه پشمی سایر معانی: نخ پشمی، پارچه ی پشمی، جامه ی پشمی، پشمینه، پشمین (woolen هم می گویند)، هر چیز پشم مانند، (به ویژه روی بدن برخی حشرات یا برگ گیاه) کرک، (انسان) مو ...