معنی
مو، کرک، پشم، نخ پشم، جامه پشمی
سایر معانی: نخ پشمی، پارچه ی پشمی، جامه ی پشمی، پشمینه، پشمین (woolen هم می گویند)، هر چیز پشم مانند، (به ویژه روی بدن برخی حشرات یا برگ گیاه) کرک، (انسان) موی زبر و مجعد و کوتاه، ن پشم
[عمران و معماری] پشم
[زمین شناسی] اصطلاح انگلیسی برای شیل ماسه ای یا سنگفرش شیلی با نوارهای مجعد.
سایر معانی: نخ پشمی، پارچه ی پشمی، جامه ی پشمی، پشمینه، پشمین (woolen هم می گویند)، هر چیز پشم مانند، (به ویژه روی بدن برخی حشرات یا برگ گیاه) کرک، (انسان) موی زبر و مجعد و کوتاه، ن پشم
[عمران و معماری] پشم
[زمین شناسی] اصطلاح انگلیسی برای شیل ماسه ای یا سنگفرش شیلی با نوارهای مجعد.
دیکشنری
پشم
اسم
woolپشم
hair, wool, bristle, grapevineمو
fluff, wool, pubes, down, lint, fuzzکرک
woolنخ پشم
woolجامه پشمی
ترجمه آنلاین
پشم