[سینما] فیلم کارتون و نقاشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] جان بخشیده کارتون
[سینما] فیلم کارتون
نقاش کارتون سایر معانی: نقاش کارتون
فیلم های نقاشی شده، فیلم های میکی موس سایر معانی: کارتون، نقاشی متحرک، مضحک قلمی [سینما] نقاشی متحرک - مضحک قلمی
[سینما] داستان مصور
کاریکاتور، ادمک، کاریکاتور ساختن سایر معانی: کاریکاتور (تقلید غلو آمیز شکل یا سبک نگارش و غیره)، کاریکاتور درست کردن، کاریکاتور کشیدن، هنر کاریکاتور سازی
بر گرداندن، تکرار کردن، جور ساختن، تا زدن سایر معانی: (به ویژه آزمایش های علمی) تکرار کردن، به نتیجه ی مشابه رسیدن، چندباره کردن، پدیسار کردن، (به ویژه برگ) همتایه، (بر روی خود) تا شده، (آما ...
خلاصه، شرح، زمینه، طرح، ملخص، مسوده، انگاره، طرح اولیه، طراحی کلیات، طرح خلاصه، نقشه ساده، پیش نویس ازمایشی، مسوده کردن، پیش نویس چیزی را اماده کردن، طراحی کردن، طرح ریزی کردن، طرح کردن سایر ...
سرزنش، طعنه، سرزنش کردن سایر معانی: به رخ کشی، مچل سازی، سرکوب، عیب نمایی، (انگلیس - عامیانه) آدم احمق و قابل تحقیر، چلغوز، جوالق، هیجان، عصبی بودن، دستپاچگی، عیوب یا اشتباهات کسی را یاداور ...