caricature
/ˈkerəkət͡ʃər/

معنی

کاریکاتور، ادمک، کاریکاتور ساختن
سایر معانی: کاریکاتور (تقلید غلو آمیز شکل یا سبک نگارش و غیره)، کاریکاتور درست کردن، کاریکاتور کشیدن، هنر کاریکاتور سازی

دیکشنری

کاریکاتور
اسم
caricature, cartoonکاریکاتور
dummy, caricature, homunculus, manikin, robotادمک
فعل
caricatureکاریکاتور ساختن

ترجمه آنلاین

کاریکاتور

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.