نهانگاه، مخزن، ذخیره گاه، چیز ذخیره، چیز نهان شده، پنهان کردن سایر معانی: (جایی که شکارچیان و غیره در آنجا خوراک و ملزومات خود را پنهان می کنند) نهانگاه، نهفتگاه، آبشتگاه، پسله، چیز پنهان شد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حافظه پنهانی [کامپیوتر] حافظه پنهان، زک حافظه کوچک و بسیار سریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات می باشد . [برق و الکترونیک] حافظه ی نهان نوعی حافظه ی نیمه رسانای کوچک و بسیار سریع که در نزدیکی و ...
نزار [پزشکی] ویژگی فردی که دچار نزاری باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
نزار، ضعیف البنیه، مبتلا بسوء هاضمه وضعف سایر معانی: نزار، ضعیف البنیه، مبتلا بسوء هاضمه وضعف
مهر، کاشه، خاصیت، کپسول سایر معانی: هرگونه نشان یا حرکت یا گفتار حاکی از رضایت، (سند یا نامه ی رسمی) مهر، مهر و موم (رجوع شود به: letter de cachet)، (داروسازی) کپسول، پوشش دارو، (تمبر یادبود ...
[زمین شناسی] اثر چرخ درشکه بر سطح خاک
نزاری، سوء هاضمه، ضعف بنیه وعوارض ان، زردی صورت سایر معانی: (پزشکی) نزاری (لاغری و ضعف معمولا به واسطه ی بیماری ممتد)، لاغری و ناتوانی، رنجوری (cachexy هم می گویند)، cachexy : طب ضعف بنیه وع ...
[کامپیوتر] پنهان RAM
بزرگی، برو، مقام، خطر، مرتبه، رتبه، وقار، شان، جاه، سربزرگی سایر معانی: والایی، بزرگ منشی، جاهمندی، شایستگی، متانت، فرهمندی، اورنگ، احترام، مقام رفیع، فرهت، فرهی، نیک نامی، شهرت، خوش نامی، ش ...
پوست، چرم، پوست خام گاو وگوسفند وغیره، پوشیدن، مخفی نگاه داشتن، ابشتن، خود را پنهان ساختن، پنهان شدن، پوست کندن، پنهان کردن، مخفی کردن، نهفتن سایر معانی: پنهان کردن یا شدن، نهان کردن یا شدن، ...
ذخیره، احتکار، اندوخته، گنج، احتکار کردن، ذخیره کردن، انباشتن سایر معانی: توده کردن، اندوختن، کپه کردن، تلمبار کردن، بنداری کردن، گردآوری، پس افکنده، مال احتکار شده، جنس احتکاری، کالای بندار ...
تراوش کردن، پنهان کردن، ترشح کردن سایر معانی: تراویدن، نهان داشتن، مخفی نگهداشتن، اختفا کردن، نهفتن