واگشت [رایانه و فنّاوری اطلاعات] برگشت پیام یا پیامنگار در شبکههای رایانهای، درصورتیکه به هر علت به دست گیرنده نرسد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
لافزن، خود ستا، دروغ بزرگ و فاحش، لی لی کننده سایر معانی: جهنده، ورجه کننده، جهمند، شخص پویا و پرانعطاف، دروه بزرگ وفاحش، ماموری که درنمایش ها وغیره اشخاصاخلالگر راخارج میکند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] لرزش اتصال قطع و وصل کنترل نشده، و در عین حال محدود، اتصالات رله در هنگام بسته شدن آن .
[کامپیوتر] پرش کلید - پرش کلید - ویژگی برخی از طراحیهای ضعیف در صفحه کلیدها که به موجب آن یک کاراکتر با یک مرتبه فشار، دو بار ثبت می شود.
تف سربالا، کاری که به زیان انجام دهنده ی آن تمام شود، (به دست خود به خود) صدمه زدن، (سلاح بومیان استرالیا - چوب سرکجی که به طرف هدف می افکنند و در صورت عدم اصابت به سوی پرتاب کننده بر می گرد ...
حیات، زندگانی سایر معانی: (ایتالیایی) زنده دلی، سرزندگی، اشتیاق، جوش و خروش، روح
سرگذشت، تقدیر، سرنوشت، فلک، ابشخور، نصیب و قسمت سایر معانی: قضا و قدر، قسمت، فرجام، عاقبت
اخراج، عزل، برکناری، مرخصی سایر معانی: (از کار) برکناری، انفصال، رد سازی، مردود شمردن (dismission هم می گفتند)، مرخص سازی، راهی سازی [حقوق] قرار یا حکم مختومه کردن دعوی، انفصال، اخراج ...
اخراج، خلع ید سایر معانی: اخراج، خلع ید
غنا، فراوانی، وفور، فزونی، سرک، کثرت، بسیاری، فرط فیض سایر معانی: انبوهی، پرپشتی، پر شاخ و برگی، خرمی، شور، سرزندگی، نشاط (exuberancy هم می گویند)، فرط فی
جست و خیز، تفتیش و جستجو، حرکت تند و چالاک در رقص، تفتیش و جستجو کردن، از خوشی جست وخیز کردن سایر معانی: با شادی تکان دادن، (از روی خوشی) جنباندن، ورجه وورجه، بازیگوشی، جست و خیز کردن، (خودم ...
ضربه، اصابت، ضربت، ضرب، تماس، اثر شدید، زیر فشار قرار دادن، با شدت ادا کردن، با شدت اصابت کردن، بهم فشردن، پیچیدن سایر معانی: (سخت) به هم فشردن، درهم چپاندن، (درهم) گیر انداختن، (عامیانه) اث ...