معنی

سرگذشت، تقدیر، سرنوشت، فلک، ابشخور، نصیب و قسمت
سایر معانی: قضا و قدر، قسمت، فرجام، عاقبت

دیکشنری

سرنوشت
اسم
fate, destiny, doom, karma, lot, destinationسرنوشت
appreciation, destiny, fate, commendation, predestination, dispensationتقدیر
adventure, narrative, destiny, narration, event, ventureسرگذشت
heaven, sphere, sky, firmament, felucca, destinyفلک
destiny, trough, watering placeابشخور
destiny, fateنصیب و قسمت

ترجمه آنلاین

سرنوشت

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.