لعنتی، ملعون، ملعون oh, this blamed weather! آه، این هوای لعنتی!
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرمز سیر، لاکی، برنگ خون، قرمز کردن سایر معانی: قرمز کردن یا شدن، ارغوانی شدن یا کردن، (از ریشه ی فارسی)، زرشکی، رنگ یا رنگیزه ی قرمز، خونین [نساجی] رنگ قرمز سیر - رنگ لاکی - ارغوانی ...
زننده، ترسناک، تیره، رنگ پریده، موحش، کم رنگ و پریده، بطور ترسناک یا غم انگیز، رنگ زرد مایل به قرمز سایر معانی: جلف، (به طور زننده) رنگارنگ، (به طور زننده) هیجان انگیز، (به طور زننده) خشن یا ...
فریاد، دعوا، جیغ، نزاع، ضجه، داد، جیغ ممتمد، فاش کردن، جیغ کشیدن سایر معانی: (صدای خوک) اینک، خرناس، اینک اینک کردن، خرناس کشیدن، صدای تیز و طولانی، زوزه، شیهه، (پرنده) قات قات، زوزه کشیدن، ...
(به ویژه گوشت) نیم خام، نیم پز، کم پخته