شکمبارگی دورهای [تغذیه] مصرف غذا به مقدار بسیار زیاد در فواصل زمانی کوتاه و بهصورت تکراری و مهارنشده ازنظر مقدار و نوع ...
واژههای مصوب فرهنگستان
فال سایر معانی: (جمع) توجهات، کمک ها و رهنمودها، بانی شدن، همکاری و کمک مالی، (در اصل) تفال از طریق مداقه در پرواز پرندگان، غیبگویی، نهان بینی، فالگیری، فال نیک، آمد (در مقابل: نیامد)، یمن، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عیاشی سایر معانی: میگساری، عیاشی و بزن و بکوب (رجوع شود به: carouse)
پر خوردن، از روی حرص و ولع خوردن سایر معانی: پر خوری کردن، لاح زدن، باولع خوردن
پیشرو، جارچی، منادی، خبر رسان، قاصد، جلو دار، از امدن یا وقوع چیزی خبر دادن، اعلام کردن، راهنمایی کردن سایر معانی: پیک، چاوش، فرستاده، این واژه در عنوان برخی روزنامه ها به کار می رود، (مجازی ...
موج، عیاشی، میگساری عیاشی سایر معانی: افراط، زیاده روی، بی بندوباری، (یونان و روم باستان - معمولا جمع) عیاشی و میگساری به افتخار یکی از خدایان (به ویژه dionysus)، عیاشی و میگساری چندنفره (هم ...
اعلان، اثر، نشان، نشانه، صورت، علم، تابلو، رمز، علامت، ژست، ایت، امضاء، نشان گذاشتن، امضاء کردن، پاراف کردن، اشاره کردن سایر معانی: نماد، (مغازه یا موسسه - راهنمایی رانندگی) تابلو، (جانور) ر ...
معنی، اظهار، مفهوم، مفاد، تعیین، ابلاغ، نص صریح سایر معانی: چم، آرش، ابلاه [سینما] مفهوم - رسانایی [نساجی] معنا - مفهوم [ریاضیات] دلالت، معنی
خود ستایی، خود فروشی، شادمانی، ریخت و پاش، تفریح و ولخرجی کردن، به رخ دیگران کشیدن سایر معانی: ولخرجی کردن، پول هدر دادن، (عامیانه)، نمایش یا تظاهر پر زرق و برق، بریزوبپاش، بریز و بپاش کردن، ...