معنی
موج، عیاشی، میگساری عیاشی
سایر معانی: افراط، زیاده روی، بی بندوباری، (یونان و روم باستان - معمولا جمع) عیاشی و میگساری به افتخار یکی از خدایان (به ویژه dionysus)، عیاشی و میگساری چندنفره (همراه با اعمال جنسی)، سور بزرگ، روم و یونان قدیم مجالس عیاشی و میگساری بافتخارخدایان
سایر معانی: افراط، زیاده روی، بی بندوباری، (یونان و روم باستان - معمولا جمع) عیاشی و میگساری به افتخار یکی از خدایان (به ویژه dionysus)، عیاشی و میگساری چندنفره (همراه با اعمال جنسی)، سور بزرگ، روم و یونان قدیم مجالس عیاشی و میگساری بافتخارخدایان
دیکشنری
عیاشی
اسم
orgy, revelry, binge, debauchery, carousal, carouseعیاشی
wave, orgy, surge, backwash, corrugation, billowموج
orgyمیگساری عیاشی
ترجمه آنلاین
عیاشی
مترادف
bacchanal ، bacchanalia ، bender ، binge ، blowout ، bout ، carousal ، circus ، debauch ، dissipation ، excess ، feast ، fling ، indulgence ، jag ، merrymaking ، overindulgence ، party ، rampage ، revel ، revelry ، saturnalia ، splurge ، spree ، surfeit ، tear