یاوه، چرند، سخن بی معنی، نوشابه کف الود سایر معانی: (حرف یا نوشته ی) بی معنی، ژاژ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اب ته کشتی، شکم بشکه، هر چیز زننده و متعفن، تراوش کردن، رخنه پیدا کردن سایر معانی: خمیدگی یا انحنای بشکه، خمیدگی یا انحنای دیواره ی تحتانی کشتی، خن، کوژی ته کشتی، (گاهی به صورت جمع) پایین تر ...
جنس پنبهای گزافه گویی، مبالغه، سخن بزرگ یا قلنبه، کتان، عبارت سازی سایر معانی: (از ریشه ی فارسی: پنبه، پنبک) گزافه گویی، سخن یا نوشته ی خوش ظاهر و توخالی، سخن پرطمطراق، جنس پنبه ای مج، گزافه ...
خوابگاه، هر گونه تختخواب تاشو سایر معانی: جای خواب موقت درست کردن، جای خواب موقت دادن به، شب را به سر بردن، بیتوته کردن، تختخواب سفری، تختخواب باریک و سبک که یک سوی آن به دیوار متکی باشد (مث ...
حرف شکسته و نا مفهوم، قلمبه سولمبه سایر معانی: سخن تند و نامفهوم، زرزر، ور زنی، سخن دست و پا شکسته [کامپیوتر] اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
سخن نامفهوم، شر و ور، سخن بی ربط سایر معانی: (آمریکا - خودمانی) مغلق و نامفهوم (بیشتر در مورد سبک صحبت یا نگارش مراسلات دولتی گفته می شود)، زبان یاجوج و ماجوج، یاوه (gobbledegook هم می نویسن ...
چیز بی معنی، گنداب اشپزخانه، چیز بی معنی و بیمزه سایر معانی: پس مانده ی خوراک خوک
یاوه، مزخرف سایر معانی: (امریکا - خودمانی) چرند، زکی، د!، nonsense یاوه، بیهوده
فریب، گول، حیله، شوخی فریب امیز، بامبول زدن، فریب دادن سایر معانی: دوز و کلک، حقه بازی، چرندیات، چرت و پرت، حرف مفت، آدم ریاکار، آدم شیاد، (انگلیس) آب نبات راه راه، گول زدن، کلک زدن ...
اصطلاحات مخصوص یک صنف، لهجه خاص، سخن دست و پا شکسته سایر معانی: (زبان حرفه ای یا محلی یا بیگانه که برای شنونده نامفهوم و عجیب و غریب می نماید) زبان بیگانه، زبان فنی، زبان زرگری، سخن نامفهوم، ...
یاوه، مزخرف، مهمل، حرف پوچ، خارج از منطق، یاوگی سایر معانی: چرند، پرت و پلا، کتره، دری وری، جفنگ، چرت و پرت، ترهه (ترهات)، شر و ور، (رفتار) بی ادبانه، گستاخانه، احمقانه، نامعقول، زشت، (واژه ...
باد، بادکردگی، ورم، اماس، طمطراق، تورم سایر معانی: غرور