bilge
معنی
اب ته کشتی، شکم بشکه، هر چیز زننده و متعفن، تراوش کردن، رخنه پیدا کردن
سایر معانی: خمیدگی یا انحنای بشکه، خمیدگی یا انحنای دیواره ی تحتانی کشتی، خن، کوژی ته کشتی، (گاهی به صورت جمع) پایین ترین بخش درون کشتی، ته کشتی، فاضلابی که در کف کشتی جمع می شود، گنداب (bilge water هم می گویند)، لجن، مانداب، منجلاب، صدمه زدن به یا خوردن به ته کشتی (به طوری که آب وارد آن شود)
سایر معانی: خمیدگی یا انحنای بشکه، خمیدگی یا انحنای دیواره ی تحتانی کشتی، خن، کوژی ته کشتی، (گاهی به صورت جمع) پایین ترین بخش درون کشتی، ته کشتی، فاضلابی که در کف کشتی جمع می شود، گنداب (bilge water هم می گویند)، لجن، مانداب، منجلاب، صدمه زدن به یا خوردن به ته کشتی (به طوری که آب وارد آن شود)
دیکشنری
شیر
اسم
bilgeاب ته کشتی
bilgeشکم بشکه
bilgeهر چیز زننده و متعفن
فعل
bilge, ooze, exude, infiltrate, leak, osmoseتراوش کردن
bilgeرخنه پیدا کردن
ترجمه آنلاین
آب ریز