بی شکل، بی ریخت سایر معانی: بی دیس، نامشخص، بی سیما، بی صورت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلخته سایر معانی: شلخته
(امریکا - خودمانی - زن) دارای بقچه بندی خوب، کمی چاق ولی خوش هیکل
[عمران و معماری] محدود نشده [زمین شناسی] محدود نشده
نا محدود، فراخ، پهناور، پهن، عریض، گشاد، پرت، بسیط، زیاد، کاملا باز، وسیع، وسیع سایر معانی: پر پهنا، به پهنای، به عرض، گسترده، جامع، فراوان، بسیار، فراخناک، (کاملا) باز، گشوده، چهارتاق، دور ...