formless
معنی
بی شکل، بی ریخت
سایر معانی: بی دیس، نامشخص، بی سیما، بی صورت
سایر معانی: بی دیس، نامشخص، بی سیما، بی صورت
دیکشنری
فاقد
صفت
amorphous, formless, shapeless, unshaped, unshapenبی شکل
shapeless, formlessبی ریخت
ترجمه آنلاین
بی شکل
مترادف
amorphous ، baggy ، blobby ، chaotic ، crude ، inchoate ، incoherent ، indefinite ، indeterminate ، indistinct ، nebulous ، obscure ، orderless ، raw ، rough ، rude ، shapeless ، unclear ، undefined ، unformed ، unorganized