ضمیمه، ذیل، پیوست، زائده، دنباله، اویزه، زائده کوچک، قولون، زائده اپاندیس سایر معانی: (کتاب و نوشته) مطالب اضافی (معمولا در آخر)، فهرست، افزود نگاشت، پی نوشت، آویزه، پس فهرست، (کالبدشناسی) آ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(کالبدشناسی) دم روده ی کرمی، دمیزه ی کرمی، زائده کرمی شکل، آپاندیس، ضمیمه اعور
ضمیمه، پیوست، دستگاه فرعی سایر معانی: الحاقیه، برافزود، برآویخت، جزو، آویزه [زمین شناسی] ضمیمه ،پیوست ،دستگاه فرعى، ضمایم متصل به بدن حشرات، مانند پاها و بالها. [ریاضیات] ضمیمه، اضافه ...
ضمیمه، ضمیمه کتاب، ذیل نامه سایر معانی: پی نوشت، پس نوشت، یادداشت الحاقی اخر نامه یا کتاب، ضمیمه کتاب مخفف ان، p است [کامپیوتر] پست اسکریپت - پست اسکربیت زبان برنامه نویسی برای کنترل چاپگر ه ...
طرح، تمدید، امتداد، نقشه کشی طبق مقیاس معینی سایر معانی: تمدید، امتداد، نقشه کشی طبق مقیاس معینی [ریاضیات] امتداد