[کامپیوتر] علامت حاشیه نویسی.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گویاسازی تصویر [مهندسی نقشهبرداری] نشانهگذاری و توضیح بخشهای مختلف تصویر در اسناد و صفحات وب و پروندههای تصویری بارگذاریشده ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تفسیر، تقریظ، سفرنگ، رشته یادداشت، گزارش رویداد سایر معانی: گزاره، گزارش، گزارنامه، حواشی، (معمولا در جمع) شرح تاریخ برمبنای تجربیات شخصی، درجمع گزارش رویداد [سینما] بیان توصیفی - گفتار - گف ...
تعریف، تعیین سایر معانی: معنی، چم، تعیین (حدود چیزی)، شرح، بیان، توضیح، روشن سازی، شناسایی، شناسانش، (ضریب قدرت عدسی و عینک) قدرت، (عکس و غیره) میزان وضوح، میزان آشکاری، روشنی [سینما] کیفیت ...
شرح، تفسیر، بیان، تقریر، عرضه، نمایشگاه سایر معانی: شرح مفصل، برون گذاشت، تفصیل، توضیح، دیماس [سینما] برخورد دراماتیک - معرفی - مقدمه چینی
جمله ی معترضه، گفته یا اظهار اتفاقی یا ضمنی، بیان ضمنی و تصادفی [حقوق] اظهارات جنبی قاضی که لزومأ ارتباطی به دعوی یا تأثیری در حکم صادره ندارد، مقدمات حکم، نظر طردأ للباب
یادداشتی کوتاه که معمولا ذیل یک اثر درج میشود و محتوا یا ساختار یا هر دو را توصیف میکند [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
نشانهگذاری و توضیح بخشهای مختلف تصویر در اسناد و صفحات وب و پروندههای تصویری بارگذاریشده [مهندسی نقشهبرداری]