exposition
/ekspəzɪʃən/

معنی

شرح، تفسیر، بیان، تقریر، عرضه، نمایشگاه
سایر معانی: شرح مفصل، برون گذاشت، تفصیل، توضیح، دیماس
[سینما] برخورد دراماتیک - معرفی - مقدمه چینی

دیکشنری

نمایشگاه
اسم
exhibition, fair, exposition, playhouse, showplaceنمایشگاه
description, explanation, account, exposition, statement, narrativeشرح
expression, statement, explanation, presentation, interpretation, expositionبیان
exposition, statement, presentation, developmentتقریر
offer, presentation, exposition, proffer, skill, efficiencyعرضه

ترجمه آنلاین

نمایشگاه

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.