[برق و الکترونیک] دورنگاری آماتوری از طریق رادیو روشی که توانایی تصحیح خطا را فراهم می سازد .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] خدمات اضطراری رادیو آماتوری شهری خدمات رادیو - آماتوری که در مواقع اضطراری در شهر، مانند زمین لرزه، آتش سوزی، سیل، طوفان یا تورنادو، ارتباط مخابراتی را بر قرار می کند .
شاگرد، کاراموز، خلیفه، شاگردی کردن سایر معانی: نوآموز، تازه کار، به شاگردی پذیرفتن، (در گذشته - نجاری و بنایی و غیره) شاگردی که قانونا موظف بود در مقابل خوراک و آموزش برای استاد خود رایگان ک ...
ورزشکار، پهلوان، یکه تاز، قهرمان ورزش سایر معانی: یل
زشتی، خام دستی
[برق و الکترونیک] باند شهروندی ؛ باند خصوصی [ سی بی] باند بسامدی اختصاص یافته از سوی « اف سی سی » برای استفاده اشخاص . این باند از 40 کانال با گستره بسامدی از 26/960 مگاهرتز برای کانال 1 تا ...
نم زدن، تر کردن، رنگ پاشیدن، سرسری کارکردن، در اب شلپ شلپ کردن، بطور تفریحی کاری را کردن سایر معانی: (با پاشیدن یا فرو کردن) نم زدن، (به ویژه با دست) با آب بازی کردن، شلپ شلوپ کردن، (با: at ...
مبتدی، کاراموز، نوچه، جدید الایمان سایر معانی: نو کیش
کاراموزی، تازه کار، مرحله تازه کاری سایر معانی: دوران نوآموزی، نوآموزی، تازه کاری، خامدستی، مبتدی، نوچه، noviciate مرحله تازه کاری
تازه کار، ادم تازه وارد، پیش اهنگ تازه کار سایر معانی: (امریکا)، تازه وارد، نازک نارنجی، سختی ندیده، مغرب امر
مبتدی، کاراموز، تازه کار، نوچه، نو اموز سایر معانی: خامدست
تمرین نکرده، فاقد تمرین، ناورزیده، بی تجربه