درد، ناراحتی، بیماری مزمن سایر معانی: ناخوشی (ممتد)، بیمار گونگی، علیلی، کسالت، رنجوری، آزار، طب بیماری مزمن [زمین شناسی] بیماری مزمن، درد، ناراحتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یورش، حمله
انقطاع، کوتاه سازی سایر معانی: کوتاه سازی، انقطاع [آمار] کوتاه سازی
خروج از خط [حملونقل ریلی] خروج وسایل خطنورد به دلایلی از قبیل خرابی و اشتباه در عملکرد و عبور از روی واگنپران
واژههای مصوب فرهنگستان
از خط خارج شدن ترن سایر معانی: از خط خارج شدن ترن [روانپزشکی] از خط خارج شدن
[زمین شناسی] کوتاه سازی تصادفی [آمار] کوتاه سازی تصادفی
اختصار، خلاصه، کوتاهی، مجمل سایر معانی: کوتاهی اختصار، مجل
تجاوز، حمله (بدون مجوز و برخلاف تعهدات)، برتاخت، برتازش، یورش، پیشدستی (در حمله)، تهاجم، (روان شناسی) پرخاشگری، ستیزه جویی، خشونت، تعدی، تخطی، تعر، اغازپرخاش، درازدستی، بنیادجنگ [بهداشت] پر ...
خلاصه، تغلیظ، جمع شدگی، چگالش، تکاثف سایر معانی: (شیمی) چگالش، تراکم، تراکمی، (نگارش) تلخیص، کوته سازی، اثر تلخیص شده، (گاز و بخار و غیره) تغلیظ، میعان، تبدیل گاز به آبگونه، تقطیر، (هواشناسی ...
ناارامی، بی قراری، بی قرار، ناراحت کردن، مضطرب ساختن، اشفتن، بیارام کردن، اسوده نگذاشتن سایر معانی: ناآرام کردن، مشوش کردن، نگران کردن، دلواپس کردن، ناآرامی، تشویش، نگرانی، دل شوریدگی، دلواپ ...
کج خلقی، مرض هاری، ناراحت کردن سایر معانی: (مهجور) بدخلق کردن، اخمو کردن، تو ذوق کسی زدن، نامرتب کردن، به هم زدن، نامنظم کردن، نابسامان کردن، ناپیراسته کردن، بیماری (جسمی یا روانی)، اختلال، ...
علم اقتصاد، اقتصاد، صرفه جویی سایر معانی: وضع اقتصادی، مانبد، میانکاری، ساختار تولیدی و مالی، طرز کار و سازمان، عملکرد، کارکرد، کم گساری (مصرف عاقلانه و بدون ضایعات و غیره)، ارزان، مقرون به ...