معنی

اختصار، خلاصه، کوتاهی، مجمل
سایر معانی: کوتاهی اختصار، مجل

دیکشنری

کوتاه کردن
اسم
summary, short, epitome, abstract, synopsis, abridgmentخلاصه
failure, default, brevity, delinquency, transience, abridgmentکوتاهی
abbreviation, brevity, clipping, compendium, contraction, abridgmentاختصار
abstract, synopsis, abridgmentمجمل

ترجمه آنلاین

خلاصه

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.