condensation
/ˌkɑːndənˈseɪʃn̩/

معنی

خلاصه، تغلیظ، جمع شدگی، چگالش، تکاثف
سایر معانی: (شیمی) چگالش، تراکم، تراکمی، (نگارش) تلخیص، کوته سازی، اثر تلخیص شده، (گاز و بخار و غیره) تغلیظ، میعان، تبدیل گاز به آبگونه، تقطیر، (هواشناسی) ژاله زایی
[شیمی] چگالش، تراکم، تراکمی، مایع کردن
[عمران و معماری] تقطیر - چگالش - میعان - ژاله زایی - تراکم - تعرق
[مهندسی گاز] تغلیظ، میعان
[زمین شناسی] میعان فرآیندی که در آن آب از حالت بخار به مایع یا جامد تبدیل می شود .(بطور عمومی تر، فرآیندی که طی آن هر بخاری به مایع یا جامد تبدیل می شود.) در نتیجه این عمل حدود 80 کالری در سانتیمتر مکعب انرژی آزاد می شود.
[نساجی] کنداسیون - کندانسه کردن - غلیظ کردن - تغلیظ مواد با آب گیری از آنها - تقطیر - تراکم - آب از دست دادن در واکنشهای شیمیایی
[ریاضیات] انباشتگی، چگالش، تکاثف، تراکم، هم چگالش، فشردگی، فشرده کردن، انقباض، تغلیظ، تراکم
[پلیمر] تراکم،میعان،چگالش
[آب و خاک] میعان، چگالش، جمع شدگی

دیکشنری

تراکم
اسم
condensationچگالش
concentration, doping, condensationتغلیظ
condensation, pucker, concentrationجمع شدگی
summary, short, epitome, abstract, synopsis, condensationخلاصه
condensationتکاثف

ترجمه آنلاین

متراکم شدن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.