گوشه نشین، عابد، پرت، منزوی، تک، منفرد، مجرد، تنها سایر معانی: یکه و تنها، فقط، فرد، منحصر بفرد، یگانه، دور افتاده، خلوت، (گیاه شناسی) تک رست، (جانور شناسی) تک زی، غیر اجتماعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهایی، خلوت، انفراد، جای خلوت سایر معانی: انزوا، تک زیستی، گوشه نشینی
تک خوانی، تک، تک نوازی، بطور انفرادی سایر معانی: (موسیقی) قطعه یا آهنگ یکنفری، آواز یکنفری، تک رقصی، تکی، بدون همراه، یکنفری، یکنفره، یک تنه، انفرادی، (بازی ورق که در آن هر کس برای خودش بازی ...
حل شدنی، پرداختنی، عدم اعسار، قدرت پرداخت دین، حل کردنی، تحلیل بردنی، ملائت سایر معانی: توانایی پرداخت بدهی [حسابداری] توانائی ایفای تعهدات [شیمی] قدرت حلالپوشی [حقوق] استطاعت، ملائت، توانای ...
(به ویژه در نمایش) رقص و آواز، توضیح زاید، توضیح واضحات، توضیح گریز آمیز
(مقاومت فزاینده ی هوا هنگام نزدیک شدن هواپیما و غیره به سرعت صوت) دیوار صوتی، سد صوتی (sound barrier هم می گویند)
ارام کردن، ساکت کردن، تسکین دادن، تسلی دادن، استمالت کردن، دل بدست اوردن، دلجویی کردن سایر معانی: (با چاپلوسی یا چرب زبانی و غیره) استمالت کردن، دل به دست آوردن، نوازش کردن، (درد و غیره) تسک ...
کپک دودهای [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] بیماری ناشی از قارچهای پودهرُست که در آن سطح اندامهای رویشی و زایشی گیاه به رنگ تیره درمیآید ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ابگوشت، ترید، خیس خوردن، جذب کردن، خیساندن سایر معانی: ترید (یا تلیت) کردن، (معمولا با: -up آبگونه را) در آشامیدن، پاک کردن، رشوه، باج سبیل، وسیله ی استمالت یا دلجویی، نان ترید (یا تلیت) شده ...
کمال، اغوا، تحریف، سفسطه، دلفریبی سایر معانی: (نادر) به کار بردن سفسطه یا روش های سوفسطایی، کار کشتگی، پختگی، پیراستگی (رجوع شود به: sophisticated)، مهارت
خواب الود، منوم، کرخت، داروی خواباور سایر معانی: خواب آور (soporiferous هم می گویند)، وابسته به خواب و خواب آلود بودن، خوابی، نومی
بسیار، کاملا، شدید، خیلی خیس ولغزنده سایر معانی: (کاملا) خیس، آبچکان