soporific
معنی
خواب الود، منوم، کرخت، داروی خواباور
سایر معانی: خواب آور (soporiferous هم می گویند)، وابسته به خواب و خواب آلود بودن، خوابی، نومی
سایر معانی: خواب آور (soporiferous هم می گویند)، وابسته به خواب و خواب آلود بودن، خوابی، نومی
دیکشنری
سوزاننده
صفت
sleepy, drowsy, soporific, dreamy, slumberous, slumberyخواب الود
hypnagogic, hypnogogic, hypnotic, narcotic, soporificمنوم
numb, insensitive, soporificکرخت
soporificداروی خواباور
ترجمه آنلاین
خواب آور
مترادف
anesthetic ، balmy ، calming ، deadening ، dozy ، drowsy ، dull ، hypnotic ، mesmerizing ، narcotic ، nodding ، numbing ، opiate ، quietening ، sedative ، slumberous ، snoozy ، somniferous ، somnolent ، soothing ، tranquilizing